همانا روایت شده که آن حضرت شبیه ترین مردم است به حضرت رسول صلّی الله علیه و آله در خلق و شمایل او شمایل آن حضرت است و آنچه جمع شده از روایات در شمایل آن حضرت آن است که آن جناب ابیض است که سرخی با او آمیخته و گندم گون است که عارض شود آنرا زردی از بیداری شب و پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش بهم پیوسته و بینی مبارکش باریک و دراز که در وسطش فی الجمله انحدابی دارد و نیکو رو است و نور رخسارش چنان درخشان است که مستولی شده بر سیاهی محاسن شریف و سر مبارکش گوشت روی نازنینش کم است بر روی راستش خالی است که پنداری ستاره ایست درخشان ((وَ عَلی رَاسِهِ فَرقٌ بَینَ وَ فَرتین کَاَنَّهُ اَلِفٌ بَینَ واوَینِ )) میان دندانهایش گشاده است چشمانش سیاه و سرمه گون و در سرش علامتی است ....
میان دو کتفش عریض است و در شکم و ساق مانند جدّش امیرالمؤمنین علیه السّلام است
و وارد شده ((اَلمَهدِیُّ طاوُسُ اَهلِ الجَنَّةِ وَ جهُهُ کَالقَمَرِ الدُّرِّیِّ عَلَیهِ
جلابیبُ النّورُ )) یعنی حضرت مهدی علیه السّلام طاوس اهل بهشت است چهره اش مانند ماه درخشنده است بر بدن مبارکش جامه ها است از نور علیه (( جُیُوب النّوُرِ تَتَوَقَّدُ بِشُعاعِ ضِیاءِ القُدسِ))
بر آن جانب جامه های قدسیّه و خلعت های نورانیّه و بّانیّه است
که متلأ لأ است بشعاع انوار فیض و فضل حضرت احدیّت و در لطافت و رنگ چون گل بابونه و ارغوانی است که شبنم بر آن نشسته و شدّت سرخیش را هوا شکسته و قدّش چون شاخه ی بان درخت بید مشک یا ساقه ی ریحان (( لَیسَ بِاَلطّویلِ الشّایخ وَ لا بِالقَصیرِ اللّازِقِ )) نه دراز بی اندازه و نه کوتاه بر زمین چسبیده
((بَل مَربُوعُ القامَةِ مُدَوَّرُ الهامَةِ )) قامتش معتدل و سر مبارکش ((مدوّر علی خَدِّهِ الَیمَنِ خالٌ کَاَنَّهُ فَتاةُ مِسکٍ عَلی رَضراضَةِ عَنبَرٍ )) بر روی راستش خالی است که پنداری ریزه مشکی است که بر زمین عنبرین ریخته (( لَهُ سَمتٌ مارَاَتِ العُیوُنُ اَقصَدَمِنهُ )) هییت نیک خوشی داشت که هیچ چشمی هییتی به آن اعتدال و تناسب ندیده صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلی ابآیِهِ الطّاهِرینَ
کتاب منتهی الآمال تالیف : حضرت ثقة المحدّثین ناصر الملّة و الدّین مرحوم
(( حاج شیخ عبّاس قمّی ))